عذر خواهي
وثقتيموز
مي خوام خوشبخت بشم و تلاش مي كنم راه خوشبختي رو پيدا كنم ...
چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, ساعت 1:5 | Emeli

 

 

دوستان عذر ميخوام، يه مدت نيستم، يعني خيلي براهمه شك برانگيز شده ، چرا همش پاي لپتاپم!

 

يه مدت نميتونم اينجا بيام.

 

دوستون دارم، نهايت تلاشمو ميكنم زووود برگردم!

 



نظرات شما عزیزان:

سحر
ساعت18:03---30 شهريور 1390
دختر تو میگی نمیای بعد میای؟!

همینجوری دلم گرفته بود وبتو باز کرده دیدم نخیر خانوم هستن هنوز.



اگه واقعا ازت ساده گذشت : نه



سحری فدای دل کوچیکت بشه که گرفته.



آهان راستی گفتی اون بغله بنویسم
پاسخ:عزيزم من دلم ميخواد 24 ساعته بنويسم... اما دور و بري هام بيشتر مامان ، خيلي شك كرده، همش فكر ميكنه با پسره دارم حرف ميزنم! ... آجيه از بلاگ خبر دار شده، يه خرده بد شده... هه! خنده دار اينجاست كه فك كنم بايد به خاطره اين آجيه نقل مكان كنم! فكـــــــــــــــــــــ كن!!! :)) راجع به ساده گذشتن ، نمي دونم والا! بايد راجع بهش بنويسم ، هم آره هم نه! مي خوام بنويسما ولي هنوز زووده، فكر كنم بايد يه تغييرات اساسي در نوشتنم بدم، تا بتونم راجع بهش بنويسم! آخيييييي قربونت برم... تو خودتم دلت گرفته است غصه ي منو نخور ديگه! راستي ممنون توجه كردي اوون كنار نوشتي.. ميدوني يه خرده حساسم! ... مي خوام نظراته هر پست ، راجع به خوده پست باشه، واسه همين اصرار داشتم اوون كنار بنويسيم، البته اگه چت ميكردي بهتر بوود، چون اونجا اول بايد تووو نوت پدي چيزي نوشت بعد كپي پيست كرد! به هرحال ممنون هم از حضورت ، هم از توجه هت، هم از همراهيت ...


سحر
ساعت13:58---30 شهريور 1390
باشه من که عادت کردم به انتظار

منتظر تو هم میمونم

پاسخ:عزييييييييييييزم. دقيقا عمق حرفتو مي فهمم! منم مثل تو ام. فك كن امروز تولدشه. دوست دارم برم بهش تبريك بگم. نميتونم . اين حق برا من نيست كه بهش تبريك بگم. سحري دوسش دارم ولي حقه اينو هم ندارم. خيلي ساده ازم گذشت هرجوور فكر ميكنم ميبينم پس حقه اينو ندارم دوسش داشته باشم، اونكه ازم ساده گذشت رو مگه بايد دوست داشت؟ بايد يه پست بنويسم. درددل شديد كنم . خيلي دلم گرفته...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


Emeli هستم. 22 سالمه. ساكن تهرانم. نرم افزار كامپيوتر خوندمو تازه فارغ التحصيل شدم. تصميم به ازدواج داشتم ولي به هزاران دليل كه درست و غلطشو نمي دونم، ازدواجم سر نگرفت! خانواده ي مذهبي ندارم و تا سال اول دبيرستان، بي حجاب بوودمو از اينكه ديگران از ظاهرم و اندامم تعريف مي كردند شاد بوودمو روز به روز بيشتر بي حجاب مي شدم. ساله پيش دانشگاهيم، از لحاظ پوشش تغيير رويه اساسي دادم و در ذهنم تعارضاتي پيش اوومد كه منو واداشت به اينكه بدونم من كيم؟ باورهام چيه؟ باور درست كدومه ؟ به همين دليل قم رو براي گذروندن دوران دانشجويي انتخاب كردم ( شهري ديده بودم كه ميتونم از لحاظ مذهبي به اطلاعات كافي برسم) اما مشكلات فراوووني برام پيش اوومد و كمتر تونستم بهره برداري كنم ولي اين تعارضات هنوز هستو من به دنبال حلش هستم! البته بگم ، ذهن به شدت پرسشگر و كنجكاوي دارم و علاوه بر اوون مسائل رو ساده قبول نمي كنم، همين باعث شده كه هميشه بگم «نمي دونم!» و به دنبال اوون تلاش كنم براي دونستن! پس دفتر خاطراتي تهيه كردمو از افكارم از خاطراتم از درددل هام درش نوشتمو به زندگيم دقيق شدم ، تا هم خودم رو خدا رو راه و رسم زندگي رو ! پيدا كنم و هم خاطراتم و روند زندگيم رو ثبت داشته باشم، تا هميشه به يادم بمونه ! دفترم هميشه مخفي بوود و از اين كه خوونده نميشد خسته شدم و تصميم گرفتم به بلاگ تبديلش كنم.
آخرین مطالب

پيوندها


 

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وثقتيموز و آدرس delnegari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید